ای گشته ز تو خندان بستان و گل رعنا
شعر عرفانی "ای گشته ز تو خندان بستان و گل رعنا" از مولویای گشته ز تو خندان بستان و گل رعناپیوسته چنین بادا چون شیر و شکر با ماای چرخ تو را بنده وی خلق ز تو زندهاحسنت زهی ...
شعر عرفانی "ای گشته ز تو خندان بستان و گل رعنا" از مولویای گشته ز تو خندان بستان و گل رعناپیوسته چنین بادا چون شیر و شکر با ماای چرخ تو را بنده وی خلق ز تو زندهاحسنت زهی ...
شعر عرفانی "ببین ذرات روحانی که شد تابان از این صحرا" از مولویببین ذرات روحانی که شد تابان از این صحراببین این بحر و کشتیها که بر هم میزنند این جاببین عذرا و وامق را...
شعر عرفانی "چه چیزست آنک عکس او حلاوت داد صورت را" از مولویچه چیزست آنک عکس او حلاوت داد صورت راچو آن پنهان شود گویی که دیوی زاد صورت راچو بر صورت زند یک دم ز عشق آید جها...
شعر عرفانی "هلا ای زهره زهرا بکش آن گوش زهرا را" از مولویهلا ای زهره زهرا بکش آن گوش زهرا راتقاضایی نهادستی در این جذبه دل ما رامنم ناکام کام تو برای صید و دام توگهی بر ...
شعر عرفانی "بهار آمد بهار آمد سلام آورد مستان را" از مولویبهار آمد بهار آمد سلام آورد مستان رااز آن پیغامبر خوبان پیام آورد مستان رازبان سوسن از ساقی کرامتهای مستان ...
شعر عرفانی "تو را ساقی جان گوید برای ننگ و نامی را" از مولویتو را ساقی جان گوید برای ننگ و نامی رافرومگذار در مجلس چنین اشگرف جامی راز خون ما قصاصت را بجو این دم خلاصت ر...
درده شراب یک سان تا جمله جمع باشیم تا نقشهای خود را یک یک فروتراشیم از خویش خواب گردیم همرنگ آب گردیم ما شاخ یک درختیم ما جمله خواجه تاشیم ما طبع عشق داریم پنها...
در سینه تاریکت دل را چه بود شادی زندان نبود سینه میدان بود آن میداناندر رحم مادر چون طفل طرب یابد آن خون به از این باده وان جا به از این بستان
ازبدیها آن چه گویم هست قصدم خویشتن زانک زهری من ندیدم در جهان چون خویشتن گر اشارت با کسی دیدی ندارم قصد او نی به حق ذوالجلال و ذوالکمال و ذوالمنن تا ز خود فارغ نی...
آمدهای که راز من بر همگان بیان کنی و آن شه بینشانه را جلوه دهی نشان کنی دوش خیال مست تو آمد و جام بر کفش گفتم می نمیخورم گفت مکن زیان کنی گفتم ترسم ار خورم ش...
من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو پیش من جز سخی شمع و شکر هیچ مگو سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو ور از این بیخبری رنج مبر هیچ مگو دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت آمدم نع...
ای یار اگر نیکو کنی اقبال خود صدتو کنی تا بوک رو این سو کنی باشد که با ما خو کنی من گرد ره را کاستم آفاق را آراستم وز جرم تو برخاستم باشد که با ما خو کنی من از عدم زادم ...
ای خدا این وصل را هجران مکن سرخوشان عشق را نالان مکن باغ جان را تازه و سرسبز دار قصد این مستان و این بستان مکن چون خزان بر شاخ و برگ دل مزن خلق را مسکین و سرگردان مکن بر ...
خواجه بیا خواجه بیا خواجه دگربار بیا دفع مده دفع مده ای مه عیار بیا عاشق مهجور نگر عالم پرشور نگر تشنه مخمور نگر ای شه خمار بیا پای تویی دست تویی هستی هر هست تویی بلبل ...
من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو پیش من جز سخی شمع و شکر هیچ مگو سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو ور از این بیخبری رنج مبر هیچ مگو دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت آمدم نعره مز...
شما هم می توانید از دردهایتان و هم هویت شدگی هایتان بلند بشوید . وقتی از هر هم هویت شدگی بلند می شوید، می بیند که بجای آن یار می نشیند، یعنی خدا می نشیند . این کار موا...
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن ترک من خراب شب گرد مبتلا کن ماییم و موج سودا شب تا به روز تنها خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن از من گریز تا تو هم در بلا نیفتی بگزین ر...
انسانهای خوب خوشبختی را تعقیب نمیکنند،زندگی میکنند و خوشبختی پاداش مهربانی ،صداقت،درستکاری و گذشت آنهاست ........ خوب بودن را تمرین کنیم. نویسنده:پرویز شهب...
صبح که بیدار میشوی ذهن خود را کنترل کن تا بر نقاط مثبت و موفقیت و پیروزی تمرکز کند. و با این نگرش آغاز کن: "امروز قرار است روز عالی برای من باشد" . برای اینکه خوشبخت باش...
صبح که بیدار میشوی ذهن خود را کنترل کن تا بر نقاط مثبت و موفقیت و پیروزی تمرکز کند. و با این نگرش آغاز کن: "امروز قرار است روز عالی برای من باشد" . برای اینکه خوشبخت باش...
چرا ما به آینده اینقدر علاقه مندیم؟ فکر میکنیم که آن چیز ، در آینده زندگی دارد.حالا آن چیز یک مفهوم است ،مفهومی که فقط به ماخوشی میدهد.اگر میدانستید که شادی در...